سیستم آموزشی ایران سیستمی دین محورِ یعنی در هر سال یک یا چند کتاب درسی با این محتوا وجود داره و تمام فعالیت های پرورشی و اردوهای علمی و حتی فرمت و ویژگی ظاهری مدرسه در این هدف خلاصه شده.مسلما انتظاری که از این سیستم آموزشی داریم اینکه بچه ها رو برای یک زندگی دین محور یا اخلاق محور آماده کنه اما به واقع نه تنها این رو نمی بینیم بلکه بعد از 12 سال تحصیل در این مدارس حتی پوسته این هدف محقق نمیشه و خیلی از بچه ها در ترتیل ساده قرآن مشکل دارند.(دقت کنید ترتیل نه قرائت یعنی یک روخوانی ساده با 10 تا قاعده) دیگه هسته هدف که هیچی.
جدا از این سیستم آموزشی و هدفش و ناکجاآبادی که در اون قرار داره یک تاثیر بزرگ این نوع خاص از آموزش "عدم توانایی حل مسئله" ست.
قاعده ش اینکه 12 سال تحصیل عمومی و غیرآکادمیک شما رو برای یک زندگی روتین آماده میکنه و تحصیلات آکادمیک برای یک شغل اما واقعیت اینکه بعد از 12 سال آموزش مداوم و حضور در مدرسه ما هندل کردن یک زندگی ساده رو بلد نیستیم و برخوردمون با مشکلات خنده دار و گاهی تاسف آورِ.کنکور در ایران یک مسئله بزرگه به برخورد آدما با این مسئله و راه حل و تلاش ها که می کنند دقت کنید.گاهی از یک ارتباط ساده با همکار یا اعضای خانوادمون عاجزیم خیلی وقتا نمی تونیم خواسته و حقوق خودمون رو به درستی بیان کنیم با اینکه ازشون آگاهی داریم مدل دخل و خرج و پس اندازمون هم یکی از صد مواردی که میشه مثال زد.
این یک طرف قضیه است طرف حادترش اینکه نمی خوایم قبول کنیم آموزش درست ندیدیم و نیاز به کمک داریم.میخوایم همه چیز رو با منطق و استدلال حل کنیم که معمولا منجر به پیچیده تر شدن مسئله میشه.
گاهی متوجه میشیم که برای حل یک مسئله نیاز به آموزش داریم.این متوجه شدن و دست از منم منم برداشتن عالیه اما باید در انتخاب منبع آموزشی یا فرد مشاور دقت کنیم.مشاوری که برنامه درسی میده دست بچه اصلا مشاور نیست یک شارلاتان به تمام معناست.باید دنبال کسی باشید که شیوه های مطالعاتی رو به بچه نشون بده و انتخاب رو به عهده خودش بذاره.مشاور خانواده ای که بدون آگاهی از شخصیت همسر شما چند تا راه حل و فعل مقطعی میده خائنه و.......
منم مثل تمام ایرانی ها دیگه هستم و از یک سیاره دیگه یا از رو دل خوش و شکم سیری حرف نمی زنم تمام این بلاهای مذکور سر خودم اومده از شیوه مطالعه و انتخاب رشته بگیر تا مسائل عاطفی و مالی ولی عکس العملم فرق داشته.مثل کنه به مسئله چسبیدم و تا حل نشده ولش نکردم دائم دنبال منبع آموزشی و آزمون و خطا بودم شاید طول کشیده اما بالاخره تفکرم تغییر پیدا کرده و مسئله حل شده.
حالا اینهمه روضه خوندم که بگم خیلی از آدما تو ایران مدیریت مالی خوبی ندارند یا به قول معروف عقل معاش ندارند.من به پروردگارم ایمان دارم پس مطمئنم موجود ابتر و ناقص خلق نمیکنه اگه کسی مدیریت مالی خوبی نداره حتما آموزش درستی ندیده و آزمون و خطا نداشته
خودم به شخصه تا چندسال پیش آدم ولخرجی بودم که نه تنها از مدیریت پول چیزی نمیدونست بلکه درست برخلافش عمل میکردم اما بعد از سه سال آزمون و خطا و یادگیری تا حدودی هندل کردن پولم رو یاد گرفتم.دیشب با دوستی صحبت میکردم که باعث شد دوباره بعد از 10 سال خوندن این کتاب رو شروع کنم.
*با دقت بخونید چون من 10 سال پیش این کتاب رو سرسری خوندم و هیچی متوجه نشدم در نتیجه دو سال پول و زحمتم حروم شد تا به نتایجی برسم که قبلا در کتاب خونده بودم.
اوصیکم به خواندن